اشعار مشترک شب های قدر

شبهاي قدر خواندن صد رکعت نماز
قرآن به سر گرفتنِ با سوز و با گداز

صدبار، افتتاح و ابوحمزه و مجير
صدبار خواندن دعا جوشن کبير

با روضه حسين، برابر نمي شود
يا روضه غريبي حيدر نمي شود

شبهاي قدر افضل اعمال ياعلي ست
اشک به حال غربت مولاي ما علي ست

شبهاي روزه، روضه حيدر بجاترست
وقتي خود حسين، عزادار حيدرست

شبهاي قدر اعظم شبهاي ماتم است
باور کنيد حال خدا نيز درهم است

آنقدر که زمين و زمان را به هم زده
آه اي خدا هواي نجف بر سرم زده

يک عمر درد و غربت مولا تمام شد
يک عمر داغ دوري زهرا تمام شد

وقتي به ياد فاطمه از کوچه ها گذشت
بر قلب زخم خورده مولا چه ها گذشت

اي داغ هاي کوچه خدا حافظ شما
اي نخل هاي کوفه خدا حافظ شما

کافيست هرچه بين شما بوده ام اسير
دنياي بي وفـا برو بي علي بمير

عباس گريه ميکند امشب يتيم شد
آه از دل شکسته زينب، يتيم شد

رفته حسين زخـم دلي را دوا کند
 فکري به حال بي کسي مجتبي کند

شبهاي قدر اعظم شبهاي ماتم است
تا وقت صبح روضه بخوانيد هم کم است

امشب خراب و دربه درم يا ابوتراب
دستي بکش به روي سرم يا ابوتراب

باتشکر از شاعر گرانقدر اقای محمد بنواري
جهت ارسال این شعر زیبا

 



موضوعات مرتبط: اشعار مشترک شب های قدر

برچسب‌ها: اشعار مشترک شب های قدر
[ 27 / 4 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار مشترک شب های قدر

باز گویا هوای دل ابری ست
باز درهای آسمان باز است
من ولی تحبس الدعا شده ام
دل من باز فکر پرواز است

**

دیرگاهی ست با خودم قهرم
بسته بر وصله های ناجورم
سر من گرم زندگی شده است
از امام زمان خود دورم

**

غیبت و تهمت و ریا و حسد
جز اعمال واجبم شده است
از دهانم دروغ میبارد
معصیت قوت غالبم شده است

**

ساتر العیب اگر نبودی تو
خلق با من چکار میکردند؟

پرده پوشی اگر نمیکردی
همه از من فرار میکردند

**

زشت و آلوده و خطا کارم
دارم اغرار میکنم یا رب
گرچه بی آبرو شدم اما
باز اصرار میکنم یا رب

**

جرم و کم کاری ام قبول اما
تو که از حال من خبر داری
دوستان را کجا کنی محروم
تو که با دشمنان نظر داری

**

جان مولا بیا در این شبها
نظری کن که سر به راه شوم
مثل روز تولد از مادر
باز هم عاری از گناه شوم

**

قسمت میدهم به آقایی
کز می عشق فاطمی مست است
شب احیا گرفته قرآن را
بر سر خود اگرچه بی دست است

**

قسمت میدهم به آقایی
که فدایی شده به جان حسین
غیرتش مثل ضربت حیدر
افضل من عبادت الثقلین

**

چه بگویم عموی من عباس
روضه هایش همیشه مکشوف است
کاش اینها دروغ بود ولی
قصه آن عمود معروف است

 

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید



موضوعات مرتبط: اشعار مشترک شب های قدر

برچسب‌ها: اشعار مشترک شب های قدر
[ 25 / 4 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 62 صفحه بعد